بسیاری از ما از زندگی وام نمیگیریم، چون از مسئولیت زیستن آگاهانه میترسیم. این مقاله با استعارهای از یالوم، ما را به مواجهه با مرگ، رنج، عشق و معنا دعوت میکند؛ نه برای ترسیدن، بلکه برای انتخاب کردن.
خیلی ها از زندگی وام نمیگیرند که به مرگ بدهکار نباشند.
این حرف یالوم مصداق زندگی خیلی از ماست؛ زندگی نمیکنیم چون از عواقب زندگی کردن هراسانیم. میترسیم شاید از پس مسئولیت زندگیمان برنیاییم.
وام گرفتن از زندگی یعنی چه؟
انگار در یکخودفریبی بزرگ به سر میبریم؛ وقتی شجاعت زندگی کردن را در خودمان خفه میکنیم دیگر چیزی برای ما باقی نمیماند. تبدیل میشویم به کسانی که انگار فقط روز را شب میکنند و شب را روز.
ترس از مسئولیت، آغاز زندگی عاریتی
زندگی برای آنهایی که اینطور زندگی میکنند هیچ وقت عمیق نمیشود! شاید سرخوشانه باشد اما این نوع زندگی کردن، زندگی عاریتی و قرضی است.
هر تکهاش را از یک جا برداشتهایم و فقط آنها را کنار هم گذاشتهایم، بدون اینکه ربطی به همداشته باشند. از درون احساس تعارض میکنیم و از بیرون احساس چندگانگی.
زیستن آگاهانه یعنی پذیرش مرگ، معنا و مسئولیت
کسی که از زندگی وام گرفته باشد، با موضوعات اگزیستانسیال زندگی اش چشم در چشم خواهد بود، به مرگ آگاهانه نگاه میکند، مانند وقتی به خورشید خیره میشویم. با عشق دوستی میکند، دل به آن میسپارد، در رنج آن غرق میشود. اما برای یافتن گوهر مقصود عشق که «خود عشق» است از هیچ تلاشی فرو گذار نیست. میخواهد عشق خاصیت زیستنش بشود حتا اگر در رابطهای آن را تجربه نکرده باشد.
چگونه اصیل زندگی کنیم حتی اگر در رابطه نباشیم؟
مسئولانه حرف میزند و مسئولانه زندگی میکند. مولف است کسی از زندگی وام میگیرد، مولف بودن در این جهان تلخ، واقع بینی خردمندانه ای دارد و درباره آن چه دارد و میفهمد بی ادعاست در مقابل جهان. انتظارش از زندگی مصداق این شعر حافظ است؛
مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر
که صاف این سر خُم، جمله دُردی آمیز است.
مرگ خوب، نتیجه زیستنی آگاهانه است
وقتی از زندگی وام میگیرم یعنی میپذیرم با همه محدودیت هایی که در این جهان دارم و عدم قطعیتها، میخواهم شانس خودم را برای زندگی کردن امتحان کنم. زندگیام را ارزیابی میکنم، ارزشهایم را میشناسم، اصیل زیستن را تمرین میکنم و تلاش میکنم درک خودم را زندگیکردن در هر دوره ای ارتقا دهم. چرا که مرگ خوب در سایه زیستنی خوب و آگاهانه تجربه خواهد شد.
و در پایان، کافیست به سوالات زیر به خودمان پاسخ دهیم:
-
زیستن آگاهانه یعنی چه؟ یعنی شجاعت نگاه کردن به مرگ، معنا و خود؛ بهجای زندگی سطحی و قرضی.
-
چگونه آگاهانه زندگی کنیم؟ با تمرین ارزیابی، پذیرش مسئولیت، و ترک خودفریبیهای شیرین.
-
مرگ آگاهانه و معنای زندگی، دو روی یک سکهاند: وقتی بپذیری مرگ هست، زندگی را جدیتر میگیری.
-
تفاوت زیستن اصیل با زندگی سطحی در این است که اولی از درون زنده است، دومی فقط از بیرون فعال.
-
چرا باید مسئولانه زندگی کنیم؟ چون تنها آنوقت است که مرگ نه تهدید، بلکه نقطه پایان یک داستان واقعی میشود.