زیستن در آگاهی از تهدید، یعنی بازسازی خانهای در دل ناپایداری، با آگاهی، جسارت و معنا.
فلسفه نیچه دعوتیست برای رهایی از ذهنیت قربانی و آغاز زیستی خلاق در دل تاریکی. برای پذیرش رنج!
خانههایتان را بر روی کوه آتشفشان بسازید
نیچه با این جمله، دعوت به زیستن شجاعانه، آگاهانه و پرخطر میکند. او میگوید: زندگی همیشه سرشار از خطر، بیثباتی و امکان ویرانی است. اما در عوضِ پنهان شدن، باید آگاهانه، با شجاعت، و حتی با نوعی سرمستی، در دل این خطر سکونت کرد.
پذیرش رنج؛ نخستین گام در روانشناسی اگزیستانسیال
اگر بخواهم تحلیلی درباره این جمله نیچه داشته باشیم که در این روزها به نگاه ما کمک کند میتوان اینطور گفت که:
1.زیستن آگاهانه با وجود تهدید (نه انکار، نه فلج شدن)
در جنگ یا تهدید مداوم، اغلب مردم به دو واکنش گرفتار میشوند:
-
- یا انکار میکنند (“اتفاقی نمیافته…”)
- یا فلج میشوند (“هیچ کاری از دستم برنمیاد…”)
نیچه اما پیشنهاد میکند که:
“بدان که روی آتشفشان ایستادهای، ولی بایست. زندگی را، با آگاهی به تهدید، ادامه بده. حتی زیباتر بساز.” این یعنی: “من میدانم وقتی زندگی در آستانهی انفجار است، من تصمیم گرفتهام به جای فلج شدن، آنچه میتوانم را بسازم و برای آن تلاش کنم.” زیستن کنار تهدید، نه در گریز از آن یعنی زندگی پر از ناپایداری است: مرگ، جنگ، بیماری، شکست…
ولی نیچه میگوید:
“بهجای فرار، با چشم باز در دل این ناپایداری ساکن شو.”
چرا باید خانهمان را روی آتشفشان بسازیم؟
2.ساختن لایههای پایداری در دل ناپایداری
آتشفشان نیچه فقط نماد خطر نیست، نماد قدرت طبیعی، زایش، و آتش درونی انسان و خلاقیت هم هست.
کسی که خانهاش را آنجا میسازد، خود را با خطر تطبیق میدهد، و به نابود شدن نه میگوید.
زیستن به شیوهی خلاق، نه محافظهکار؛ کسی که روی آتشفشان خانه میسازد، خلاقیت، جسارت و زندگی اصیل را بر آسایش و امنیت ترجیح میدهد.
این دیدگاه، دقیقاً در تقابل با ذهنیت بردهوار و محافظهکار است که نیچه از آن بیزار بود.
این یعنی: توسعهی مهارتها، تابآوری روانی، شبکههای حمایتی، و معناسازی در دل تهدید.
۳. پذیرش تراژدی هستی و دعوت به آگاهی، نه ترس یا انکار و ساخت معنا از دل آن
نیچه در کتاب تولد تراژدی (1872) میگوید: زندگی ذاتاً پر از رنج، بیعدالتی و بینظمی است؛ اما انسان میتواند این رنج را بهجای انکار، ببیند، بپذیرد، و از دل آن معنا بیافریند.
او تراژدی یونانی را ستایش میکرد، چون نشان میداد انسان چگونه میتواند:
- با درد، شکست، مرگ و فاجعه روبهرو شود
- و در عین حال، زیبا زندگی کند، بیافریند، و اخلاق خود را بسازد
بهجای استفاده شعاری از جمله، میتوان آن را بهعنوان آغازگر گفتوگوی واقعی به کار برد. مثلاً:
“درست است که شرایط بیرونی مثل آتشفشان است، ولی شاید وقت آن است که خانههای درونیمان را مقاومتر بسازیم: با آگاهی، با همبستگی، با معنا.”
اینگونه، جمله تبدیل میشود به:
- دعوت به مسئولیت فردی (agency) داشتن
- دعوت به ثبات درونی و رشد خلاقیت
- و کنار گذاشتن قربانیگرایی
این نگاه برای مردم ایران در شرایط جنگ و ناامنی چه کمکی می تواند بکند:
در وضعیت جنگ یا بحرانهای سیاسی–اقتصادی، جایی برای خوشخیالی نیست. رنج واقعیت دارد. اما اینجاست که میتوانیم از نیچه بیاموزیم:
رنجهای زندگیمان را انکار نکنیم، بلکه آن را درک و هضم کنیم و شجاعانه با آنها رویارو شویم.
مردم ایران در تاریخ خود، فرازها و فرودها و ایستادگیهای مختلقی داشتهاند.
آگاهی از رنج، نه برای تسلیم، بلکه برای خلق
نیچه میگوید رنجهایت را ببین اما در آنها غرق نشو. آن را تبدیل به معرفت و خردمندی کن. در شرایط دشوار مثل جنگ، اولین واکنش طبیعی ما ممکن است انکار یا فرار از واقعیتهای تلخ باشد. اما این فقط باعث تشدید اضطراب و سردرگمی میشود.
نیچه ما را دعوت میکند تا با شهامت و آگاهی، رنج را ببینیم و بپذیریم. پذیرش رنج یعنی:
- نادیده نگرفتن درد و سختی
- مواجه شدن با واقعیتهای تلخ زندگی
- و در نهایت، تبدیل آن به معرفت — یعنی دانشی عمیقتر از زندگی و خودمان.
چرا این کار مهم است؟
از منظر روانشناسی مثبت اگزیستانسیال؛ وقتی رنج را بپذیریم، دیگر غرق آن نمیشویم؛ بلکه آن را به یک تجربه آگاهیبخش و رشد دهنده تبدیل میکنیم. این به ما کمک میکند که:
- تصمیمهای بهتر بگیریم
- تابآوری روانیمان را بالا ببریم
- و در نهایت، در شرایط بحران، خودمان را بازسازی کنیم و معناسازی کنیم.